جوان آنلاین: یکی از کشورهای جنوب شرق آسیا که مردمش از زمان شروع طوفانالاقصی شدیداً حامی مردم غزه بودهاند، کشور بنگلادش است. مردمان این سرزمین در تظاهرات و تجمعات اعتراضی خود در یکسال و نیم گذشته و به رغم مشکلات اقتصادی و بحرانهای سیاسی، تمام قد از مردم فلسطین حمایت کردهاند و مخالفت خود را با جنایتکاری اسرائیل و برخی از اقدامات دولتشان ابراز داشتهاند. در مقال پی آمده نگاهی داشتهایم به تاریخ سرزمین مردم مسلمان بنگلادش و اشتراکات تاریخی آن را با ایران و ایرانیان مورد بررسی قرار دادهایم. امید آنکه تاریخ پژوهان و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
بنگلادش محل هبوط حضرت آدم (ع)
بنگلادش کشوری در جنوب آسیاست که از شمال، شرق و غرب به کشور هند از جنوب شرقی به میانمار (برمه) و از جنوب به خلیج بنگال محدود میشود. ۹۰ درصد مردم این کشور مسلمان هستند و اقلیتهای مذهبی بودایی، هندو و مسیحی، ۱۰ درصد بقیه جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. اکثریت مردم مسلمان بنگلادش، حنفی مذهب هستند و شیعیان، صوفیان و دراویش از دیگر مذاهب مسلمان این کشور محسوب میشوند. شهرهای مهم این کشور شامل «داکا» - پایتخت- چیتاگنگ، خولنا و سیلهت است. مردمان بنگلادش به زبان «بنگالی» تکلم میکنند. (۱)
وجه تمایز مردم سرزمین کهن بنگلادش با مردمان هند و پاکستان، در زبان خاص اهالی آن، یعنی زبان بنگالی عنوان میشود. براساس برخی روایات (۲) و در برخی کتابهای تاریخی، قدمت این سرزمین به زمان هبوط حضرت آدم (ع) میرسد، به طوری که سلیمان صیرافی از بازرگانان ایرانی قرن سوم هـ. ق در کتاب سفرنامه خود و در بخش مربوط به خلیج بنگال مینویسد: «در جزیره سراندیپ صید مروارید متداول است و در آن کوهی است به نام «راهون» که حضرت آدم پس از خروج از بهشت روی قله آن هبوط کرده است....» (۳) بنگالیها تا سه قرن قبل از میلاد حضرت مسیح (ع) حکومت مستقلی داشتند تا اینکه در این زمان امپراتوری موریا- چینی- بر این سرزمین تسلط پیدا کرد. سلطهای که با حمله پادشاهان هندی، پس از سه قرن پایان پذیرفت و به این شکل سلطه پادشاهان هند بر منطقه بنگال آغاز شد. سلطهای که تا زمان حمله مغول به هند و تصرف منطقه بنگال از سوی آنها ادامه پیدا کرد. به این شکل در دوره حاکمان چینی، تفکر بودایی و در زمان سلطه پادشاهان هندی، هندوئیسم در بنگلادش رواج پیدا کرد. (۴)
مبلغان ایرانی و مغولی اسلام در بنگلادش
سابقه ورود اسلام به منطقه بنگال، به قرون سوم و چهارم هجری قمری برمیگردد. این امر به وسیله بازرگانان عرب و ایرانی که برای تجارت و از طریق دریا به خلیج بنگال و بندر معروف چیتاگنگ رفت و آمد میکردند، تحقق یافت، یعنی در طول چند قرن و به شکل تدریجی، بنگالیها با اسلام و مسلمانان آشنا شدند، به طوری که پس از مهاجرت گروهی از ایرانیان به منطقه بنگال به سرپرستی «اختیارالدین محمد بن بختیار بلخی» در سال ۵۹۶ هـ. ق و سپس سفر «شیخ جلالالدین تبریزی» چند سال پس از آن به بنگال، گروه کثیری از مردم بنگلادش به اسلام گرویدند. به دلیل اینکه شیخ جلالالدین پیرو طریقیه صوفیه بود، مردم بنگلادش هم به تبع آن صوفی و حنفی مذهب شدند. البته به دلیل ارادت صوفیان به خاندان اهلالبیت (ع)، محبت به فرزندان حضرت زهرا (س)، به شدت در قلوب و فرهنگ مردم بنگلادش نفوذ داشته و همچنان نیز دارد.
زمان اصلی گسترش اسلام در بنگلادش به چند قرن بعد، یعنی به دوره سلطه حاکمان مسلمان مغول بر منطقه بنگال برمیگردد. در آن دوران «اورنگ زاد» در ترویج اسلام در بنگلادش، کوشش بسیاری کرد و بعدها امپراتور اکبر –پادشاه مغول- هم در طول سالهای ۹۸۴ تا ۱۰۱۴ هـ. ق که بر منطقه بنگال حکومت کرد، تلاش زیادی برای اعتلای اسلام و آبادانی سرزمین بنگالیها انجام داد. حتی مغولها مبدأ تاریخ را در بنگال به هجری شمسی تغییر دادند و در طول دو قرن، تأثیر عمیق دینی و فرهنگی بر مردم آنجا به جا گذاشتند. (۵)
جهاد با استعمارگران پرتغالی و انگلیسی
در اواخر دوره جانشینان مغولها [که گروهی از نجبای شیعیان بودند]، پای استعمارگران پرتغالی به منطقه بنگال باز شد. در آن دوره پرتغالیها، شروع به تبلیغ دین مسیحیت در بنگال کردند که باعث شد عده اندکی از بوداییها به مسیحیت گرایش پیدا کنند، اما بعد از آن و در جریان اشغال هندوستان از سوی استعمارگران انگلیسی پای نیروهای نظامی روباه پیر به بنگلادش باز شد. تا اینکه بالاخره انگلیسیها توانستند در سال ۱۷۵۷. م – همزمان با شروع دوره قاجار در ایران- مسلمانان را در منطقه بنگال شکست دهند و به این شکل بر این سرزمین تسلط پیدا کردند. متأسفانه با تسلط و البته بازیگری ماهرانه عوامل انگلیس، خرافهگرایی و آمیختهشدن تفکرات خرافی هندو با تفکر اسلامی در میان مسلمانان رواج یافت. به همین دلیل هم حدود ۳۰ سال بعد، «حاجی شریعتالله» که مدتی را در عربستان درس خوانده بود، به همراه مولانا کرامت علی و محسنالدین الیاس جنبشی را به راه انداختند که اول به دنبال احیای فرایض دینی در میان مسلمانان بود و در مرحله بعد به دنبال مبارزه با استعمارگران انگلیسی. جنبش حاجی شریعتالله گرچه توفیق چندانی در جهاد علیه انگلیسیها نداشت، اما تا میزان زیادی توانست تفکر اسلامی را در میان مردم احیا کند و زمینه قیام و مبارزه با استعمارگران را در ذهن نسلهای بعد ایجاد کرد. (۶) بعدها سلسلهای از حرکتهای ضداستعماری در میان مسلمانان بنگلادش در بین سالهای ۱۸۰۰ تا ۱۸۷۸. م - ۱۱۷۹ تا ۱۲۵۲ شمسی- آغاز شد که کاملاً برگرفته از تفکر جهادی در قرآن بود. مثلاً در آن دوره رهبرانی، چون «شاه ولیالله» در جنگ با استعمارگران به دنبال ایجاد حکومت اسلامی بودند که متأسفانه در نهایت به خاطر سیاست تفرقهافکنی انگلیسیها شکست خوردند. به همین علت بعد از آن، رهبران مسلمانان به فکر وحدتآفرینی میان گروهها و مذاهب مختلف مسلمان بنگلادش افتادند، به طوری که «نواب سلیمالله» از رهبران اسلامی در سال ۱۹۰۶. م - ۱۲۸۵. ش- نخستین کنفرانس سراسری رهبران اسلامی را تشکیل داد. این اتفاق تا حدود زیادی توانست از تفرقه مسلمانان سرتاسر هندوستان، یعنی هند، بنگلادش، کشمیر و پاکستان امروزی جلوگیری کند. به این شکل حرکتهای ضداستعماری جدیدی در منطقه بنگال آغاز شد که در آن میان مجاهدان بنگالی با رهبری شهید «تیتو میر»، مبارزه خود علیه استعمارگران انگلیسی را دوباره از سر گرفتند. مبارزهای که به شهادت بسیاری از بنگالیها از جمله تیتومیر در سال ۱۹۵۱. م (۱۳۳۱. شمسی) انجامید. تیتومیر از سادات و ایرانیالاصل بوده است. (۷)
داستان استقلال بنگلادش
دولت استعماری انگلستان بعد از به رسمیت شناختن استقلال هندوستان، از استقلال پاکستان – بخش مسلمان نشین هندوستان - حمایت کرد. به این ترتیب منطقه بنگال به عنوان پاکستان شرقی، از هندوستان جدا شد، این در حالی بود که هم منطقه بنگال به لحاظ جغرافیایی از پاکستان کاملاً جدا بود و هم مردمانش به لحاظ فرهنگ و زبان با مردم مسلمان پاکستان تفاوت داشتند. به همین دلیل کمکم اختلافات داخلی آغاز شد، به طوری که در انتخابات سال ۱۹۷۰. م – برابر با ۱۳۴۹. ش- حزب عوامی لیگ به رهبری شیخ مجیب الرحمان، توانست تمام کرسیهای نمایندگی را در پاکستان شرقی از آن خود کند، در حالی که حزب ذوالفقار علی بوتو توانسته بود، اکثریت کرسیهای نمایندگی را در پاکستان غربی را به دست بیاورد. در جریان انتخاب رئیس دولت، اختلافاتی میان این دوحزب بروز کرد و از آنجا که شیخ مجیب به دنبال استقلال بنگلادش بود، اختلافات به اعمال قدرت مجلس پاکستان غربی و نیز دستگیری و تبعید شیخ مجیب به هند انجامید.
روز بعد از این دستگیری، عملاً جنگ میان سربازان پاکستانی با نیروهای استقلال خواه بنگالی آغاز شد. جنگی که در طول چند ماه، به کشته شدن و آواره شدن میلیونها نفر منجر شد. به دنبال این جنگ، ارتش هند به حمایت از بنگالها وارد صحنه درگیری شد. در ادامه جنگ، ذوالفقار علی بوتو برای اعتراض به دخالت هند به سازمان ملل متحد رفت که در نهایت به خاطر حمایت شوروی از هند و حمایت امریکا از پاکستان اوضاع پیچیدهتر شد! جنگ در آن شرایط ادامه پیدا کرد تا در نهایت با تبانی شوروی و امریکا، پاکستان مجبور شد استقلال بنگلادش را به رسمیت بشناسد و به این ترتیب با بازگشت شیخ مجبیب الرحمان در سال ۱۹۷۱. م - ۱۳۵۰. ش- استقلال رسمی بنگلادش اعلام شد. (۸)
بنگلادشیهای مخالف اسرائیل
پس از استقلال بنگلادش، دو اتفاق در این کشور به وقوع پیوست که هردو زمینه ساز حرکتهای سیاسی بعدی در میان جوانان شد. اول افتتاح مدارس اسلامی بسیاری در شهر و حتی روستاهای مختلف این کشور و دوم شروع جنگ قدرت میان سران سیاسی و نظامی بنگلادش. تأسیس مدارس دینی، زمینه فعالیت بیشتر اسلامگراها را در آن سرزمین فراهم کرد. در آن شرایط حمایت از فلسطین و مخالفت با اشغالگریهای صهیونیستها از طرف مسلمانان بنگلادشی، به شکلی عیانتر انجام میشد، به طوریکه حتی کارتر رئیسجمهور اسبق ایالات متحده امریکا پس از دریافت جایزه صلح نوبل در مصاحبه با سی اِن اِن مجبور شد تا به اعتراض مردم بنگلادش به امریکا به دلیل حمایتش از اسرائیل در جریان سفرش به بنگلادش اشاره کند. (۹)
از طرف دیگر، پس از استقلال بنگلادش هنوز مدت اندکی از روی کار آمدن مجیبالرحمان نگذشته بود که در جریان یک کودتا وی به قتل رسید و به جایش «قندهار مشتاق احمد» به قدرت رسید. البته حکومت مشتاق احمد هم دولت مستعجل بود و پس از مدتی با کودتای ژنرال ضیاءالرحمان سقوط کرد. ضیاءالرحمان پس از به قدرت رسیدن در سال ۱۹۷۷. م - ۱۳۵۶. ش- اسلام را مذهب رسمی کشور قرار داد و سعی کرد تا بهبودی نسبی در زندگی مردم بنگلادش ایجاد کند. با این همه پس از سپری شدن چند سال، ضیاءالرحمان هم در جریان یک کودتا کشته شد و به جای آن ژنرال محمدعبدالمنظور در سال ۱۹۸۱. م - ۱۳۶۰. ش- به قدرت رسید. حکومت عبدالمنظور هم چند سالی دوام آورد تا بالاخره او هم در جریان یک کودتا کشته شد و به جایش ضیاءعبدالستار به قدرت رسید. این بدان معناست که مردم بنگلادش در طی کمتر از دو دهه، چهار کودتا و میزان زیادی خشونت و کشتار را تجربه کردند. در دوره عبدالستار دو گروه مخالف حکومت نظامی او بودند. یک گروه حزب عوامی لیگ به رهبری شیخ حسینه واجد دختر شیخ مجیب الرحمان و دیگری حزب ملیگرا به رهبری بیگم خالده ضیاء بیوه ژنرال ضیاءالرحمان. دو حزبی که با مبارزات خود و به ویژه تلاش رهبرانشان بالاخره توانستند حکومت را به برگزاری انتخابات وادار کنند. گرچه در دورههایی که حسینه واجد و خالده ضیاء با هم رقابت داشتند، مردم بنگلادش از جنگ احزاب مدافع آن دو آسیب زیادی دیدند، اما تا حدودی رشد اقتصادی نیز به شکل متوازن در بنگلادش ایجاد شد. نکته دیگر اینکه در زمان روی قدرت بودن هر دو بانوی نخستوزیر - که رقیب هم بودند- روابط جمهوری اسلامی ایران و بنگلادش، بسیار گسترش و بهبود یافت. (۱۰)
جمهوری اسلامی و مسلمانان بنگلادش
با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امامخمینی (ره)، تعدادی از مسلمانان اهل سنت و صوفیه بنگلادشی به مذهب تشیع گرویدند که به آنها «مستبصرین» - تازه شیعه شدگان- میگویند. همچنین گروهی از شیعیان برای تحصیل علوم دینی راهی قم شدند. البته باید این مطلب را در نظر داشت که مسلمانان اهل سنت و صوفیه بنگلادش به شدت به خاندان نبوت ارادت داشته و دارند و حتی امامان جمعه در خطبههای نماز جمعه، صحبتهای خود را در مساجد اهل سنت کشور بنگلادش با سلام و درود بر پیامبر اکرم (ص) و خاندان مطهرش شروع میکنند. آنها از «پنج تن پاک» به نیکی یاد کرده و به آنها سلام و درود میفرستند. ائمه جمعه در خلال بیان خطبهها کرامات و سیره اهل بیت (ع) را تبیین کرده و مستعمان را به پیروی از سیره آنان تشویق میکنند. در چنین شرایطی در سال ۱۹۸۹. م - ۱۳۶۹. ش- گروهی از طلاب بنگلادشی حوزه علمیه قم بنیادی را با عنوان «نهضت تزکیه» راهاندازی کردند که در کنار مؤسسه اسلامی «خادمالاسلام» و تنها حزب اسلامگرای بنگلادش، یعنی «حزب جماعت اسلامی»، فعالیت عقیدتی و مذهبی خود را آغاز کرد. جالب توجه است که حزب جماعت اسلامی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به رغم سکوت نخست وزیر و مسئولان رسمی بنگلادش در قبال انقلاب اسلامی از قیام اسلامی مردم ایران و دفاع شان در برابر صدام، حمایت رسمی کرد. حتی گفتنی است که با شروع دهه ۸۰ شمسی، تعدادی از شیعیان بنگلادش اقدام به تأسیس «حزبالله بنگلادش» کردند که اعضای آن علاوه بر فعالیت فرهنگی و اجتماعی به فعالیت سیاسی هم میپردازند. البته اعضای این گروه با محدودیتهایی از سوی دولت مواجه هستند. در حال حاضر طلاب و درس خواندههای حوزههای علمیه در بنگلادش با نوشتن کتاب یا ترجمه کتابهایی، چون وصیتنامه الهی- سیاسی امامخمینی به زبان بنگالی به دنبال تبلیغ فرهنگی تفکر شیعه و مبارزه با استکبار جهانی هستند. (۱۱)
از آنجا که اغلب مسلمانان بنگلادش پیرو فرقه صوفیه هستند و عقاید صوفیها به عقاید و افکار شیعه بسیار نزدیک میباشد، حساسیت مذهبی بین شیعه و سنی به حدی که در پاکستان و هند و کشورهای دیگر وجود دارد، نیست. مسلمانان اهل سنت این کشور، اهل بیت پیامبر (ص) را دوست دارند و با ارادت خاصی در مراسم عزاداری اباعبداللهالحسین (ع) در عاشورا شرکت میکنند. اکثریت شرکتکنندگان در راهپیماییهای عاشورا در شهر داکا و دیگر نقاط کشور اهل تسنن میباشند، ولی در سالیان اخیر فعالیت وهابیها در سراسر کشور گسترش پیدا کرده و بر اثر آن تعداد شرکتکنندگان در مراسم مزبور کاهش یافته است. خالده ضیاء نخستوزیر سابق بنگلادش در پیام خود به این نکته اشاره کرده بود که عاشورا نقطه عطفی در تاریخ اسلام است، چند واقعه اساسی بر اهمیت این روز افزوده است. از جمله اینکه نوه پیامبر بزرگ اسلام (ص) شهادت را در این روز در صحرای کربلا به آغوش کشید، او قربانی شد تا پرچم واقعیت، عدالت و جاوید عقاید اسلام برافراشته بماند و نکات انحرافی پیش آمده در دین را اصلاح کند. بر ماست که از حماسه عاشورا درس بگیریم و در مسائل اجتماعی نظیر برپا داشتن صلح و دوستی در کشور و مقابله با بیعدالتی، دروغگویی و دشمنی و عداوت به پا خیزیم... خبرگزاری بنگلادش از قول خانم خالده ضیاء، خبری را مبنی بر ضرورت آموزش عاشورا در متون دروس اجتماعی مدارس و دانشگاهها نقل کرده بود. (۱۲)
منابع:
۱- جعفری، عباس، دانشنامه «گیتا شناسی»، جلد اول، مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی گیتاشناسی، چاپ اول ۱۳۸۹. ش، ص ۲۷۲ و ۲۷۳.
۲- روایت شده از امام علی (ع) که فرمودند: «خوشبوترین زمینها سرزمین هند است که خدا آدم را در آنجا فرود آورد»، امالی شیخ صدوق، ص ۵۵۷.
۳- صفینژاد، جواد، «سفرهای سلیمان سیرفی» - از خلیجفارس تا چین، مؤسسه مطالعات، چاپ دوم ۱۳۸۴. ش، ص ۳۴ و ۳۵.
۴- دانشنامه دانش گستر، جلد ۴، چاپ ۱۳۸۹. ش، ص ۴۹۰.
۵- دایرهالمعارف تشیع، جلد ۳، بنیاد خیریه فرهنگی شط، ۱۳۷۱. ش، ص ۴۳۵.
۶- ابوسعید بنگلادشی، محمد، مقاله «ادیان و مذاهب در بنگلادش»، مجله «طلوع» - فصلنامه تخصصی مدرسه علمیه امام خمینی (ره) - قم-، شماره ۶، تابستان ۱۳۸۲. ش.
۷- برزین، زیبا، «بنگلادش»، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه، چاپ اول ۱۳۷۳. ش، ص ۳۸ تا ۴۵.
۸- نظیف کار- نوروزی، غزاله- حسین، «برآورد استراتژیک پاکستان»، انتشارات مؤسسه فرهنگی مطالعات بینالمللی ابرار معاصر تهران، چاپ ۱۳۸۲. ش، ص ۲۰ تا ۲۲.
۹- فتح، زیگرید، «امریکاستیزی در جهان اسلام»، ترجمه سعید کلاهی و احمد تقیزاده، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول ۱۳۸۸. ش، ص ۹۹ و ۱۰۰.
۱۰- دانشنامه دانش گستر، جلد ۱۱، ص ۷۰ و جلد ۷، ص ۲۵۵ – و- برزین، زیبا، «بنگلادش»، ص ۱۵۴ تا ۱۵۶.
۱۱- حشمتزاده، محمدباقر «تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر کشورهای اسلامی»، سازمان انتشارات و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول ۱۳۸۵. ش، ص ۲۴۳ تا ۲۴۷.
۱۲- شاهحسینی، محمدعلی، مقاله «شیعیان بنگلادش»، ماهنامه اخبار شیعیان، شماره ۴۰، مورخ اسفند ۱۳۸۷. ش.